معجزه برای اثبات نبوت خاصه است؛ نه نبوت عامه. آری بحث در اصل اعجاز، راجع به نبوت عامه است؛ لیکن تحقّق آن در خارج از راه معجزه ثابت میگردد که راجع به نبوت خاصه است.
. قرآن کریم معجزه را برهان کافی میداند؛ چنان که درباره عصای موسی و یَد بیضاء آن حضرت چنین میفرماید: (فذانک برهانان من ربّک إلی فرعون و ملإیه... ) و ایمان کسی را که به استناد معجزه مؤمن شده است، صحیح میداند و کفر در قبال آن را مایه هلاکت میشمارد و در این جهت، بین معجزه اقتراحی و ابتدایی فرق نیست و هماکنون تنها معجزه باقی پیامبر اسلام(صلّی الله علیه وآله وسلّم)خود قرآن است که همواره تحدّی دارد و به امتناع آوردن مثل آن احتجاج میکند؛ (فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتّقوا النار الّتی وقودها الناس و الحجارة أُعدّت للکافرین).
[سرچشمه اندیشه جلد 4ْ - صفحه 209]